هنگامی که چشمان شیر را مردمان جهان به ویژه اهالی سرزمین های جدید، ببینند، مردمان خواهان انتقام می شوند و حکمران سرزمین جدید، پرنده های اتشین را روانه ی سرزمین خاوران می کند. لاشه های درهم آهنین و مردمان را درهم می بینم و بدین گونه سرزمین خاوران روزگار سیاه خود را در می یابد! یا باید سکوت کرد و یا خود را به آب و آتش زد. سرزمین خاوران در غم و اندوه باقی است و همه چیز به یکسال مانده از 14 قرن بر می گردد. و در گرماگرم پاییز همه چیز روشن می شود و توده های سیاه رفتن را آغاز می کنند.
درباره این سایت