موج های آینده



امروز آتش بس در شمال منطقه ی شرقی فرات در سوریه توسط ترکیه مورد پذیرش قرار گرفت و بنا به اظهارات ترکها، نیروهای کرد سوریه می توانند این آتش بس 5 روزه را مغتنم شمرده و از مناطق اعلام شده توسط ترکیه( کمربند مرزی) عقب نشینی کنند.

 

ایا ترکیه در  تصمیم خود به تنهایی عمل کرد و دیگر کشورهای درگیر را از نیات خود اگاه نساخت؟ بدون شک با توجه به روابط ترکها با روسیه و ایران و آمریکا، نمی توان فرض کرد که ترک ها به تنهایی عمل نموده اند، بیاییم اندکی در این مطلب تعمق کنیم؛ ترکیه به هیچ وجه وجود کردها را در مرزهای جنوبی به صورت ی بر نمی تابد. منظور این است که نیروهای کرد سوریه با توافق آمریکایی ها قصد براه انداختن حکومت خودمختار خود را داشته اند و اعتراضات شفاهی ترکها توسط آمریکایی ها شنیده نمی شد، تا اینکه با عملی ساختن اعتراض ترکها و ارسال ارتش به نواحی شمال سوریه، ترکیه قاطعانه مخالفت خود را با ایجاد هر گونه حکومت کردها در آن منطقه را اعلام کرد.کردهای سوریه به صورت علنی خود را پیرو تفکران (پ ک ک حزب کارگران کرد ترکیه)می دانند و با حکومت خودگردان کردستان عراق نیز روابط مناسبی دارند. کردهای سوریه برای رسیدن به اهداف خود مسیر خونباری را طی کرده اند، مبارزه ی آنان با داعش و جدایی آنها از حکومت مرکزی سوریه کار را برایشان بسیار سخت کرده ولی حمایت آمریکایی ها برایشان بسیار ضروری بوده و اینک نیز با عقب نشینی آمریکایی ها هم غافلگیر شده و هم اینکه برای حفظ حداقل مطالبات خود، مجبور گشته اند که با حکومت مرکزی سوریه به توافق برسند و خود را در کنار ارتش سوریه قرار دهند. بدون شک وضعیت کنونی بسیار پیچیده است و تحلیل آن نیاز به دانستن مواضع صریح اطراف مسئله دارد.

از طرفی تا کنون کمتر کسی از مفاد توافق کردهای سوریه با حکومت مرکزی سوریه دارد، اما از عملکرد گذشته ی هر دو طرف می توان استنتاج کرد که کردهای سوریه بدین شرط تن به اجازه دادن به ارتش سوریه برای موضع گرفتن در مواضع خود داده اند که در آینده حقوق خود را به رسمیت بشناسند؛ منظور این است که حکومت سوریه در آینده کردها را در اداره ی نیمه مستقل مناطق خود آزاد بگذارد و حقوق آنها را به رسمیت بشناسد و لازم به ذکر است که تا کنون به هیچ وجه این توافق رسمی و اعلام نشده است.

 

ترکها نیز هر چند تا کنون دست به بازی خطرناکی زده اند اما تا بحال اطرافیان بازی را متوجه جدیت خود ساخته اند. ترکیه به هیچ وجه وجود حکومت خودمختار کردهای سوریه را در جوار خود تحمل نمی کند، اما به نظر می رسد که در چارچوب یک سوریه ی متحد می تواند به وجود نوعی از خودمختاری محدود کردها را ناچارا پذیرا باشد.

ایران، روسیه و سایر دولتهایی که در بحران سوریه درگیر هستند نیز رسیدن به آرامش پایدار به هر قیمتی در سوریه را قبول دارند و تسویه حساب ها را به بعد از برقراری آرامش واگذار نموده اند.

به نظر می رسد که منطقه ی خاور میانه به نوعی به طرف ارامش سوق داده می شود.عمران خان در تهران است و پیامهای ایران و عربستان را رد و بدل می کند و تا حدودی درگیری های دو طرف خاموش شده است. در سوریه نیز با این آتش بس، می توان آینده ی مطلوبی را فرض نمود. حوثی های یمن نیز مدتی است آرام شده اند و منتظر نتایج گفتگوهای ایران و عربستان هستند.آمریکایی ها به نوعی خروج و ورود محدود نیروهای خود را را در بوته ی آزمایش قرار داده و در حال بررسی نتایج این اعمال می باشد.


ایران، سرزمینی با مردم ویژه است؛ به گونه ای که می توان به راحتی هم سرزمینش و هم مردمش را یگانه با دیگر مردمان و سرزمین های دیگر ندانیم. این سرزمین و مردمانش گفتنی ها دارند، و اگر بگوییم تا کنون بسیار گفته شده و نوشتارهای فراوانی در هنگام های گوناگون پخش شده است، باز هم می توان از دیدگاه نوینی، اندیشه ی خود را آشکار نمود، تا دیگران بخوانند و داوری نمایند.

 در نوشتارهایی که پی در پی نگاشته خواهند شد، شما از دیدگاه نگارنده ، اندیشه ای دیگر خواهید یافت، و پیشنهاد می نمایم همراه باشید تا بتوان از اندیشه ی همدیگر بهره جوییم.

نگارنده ی این نوشتارها، به پیشنهاد دوستان و آشنایان ، بر خود بایا دید که اندیشه ی خود را نمایان کند و به آزمایش آن ها بپردازد، آزمایشی که شما به آن پاسخ خواهید داد و نگارنده نیز پاسخ هایتان را بررسی و برونداد را نیز در اینجا نمایان خواهد ساخت.نگارنده، به مانند ایرنیان پاکنهاد، میهن خود را پیشتر از هستی خود می داند و دوستی میهن را پایه ی ویژه ی زندگانی خود نموده است.ایران برای نگارنده همه ی دارایی وی است و همین دارایی را بسنده می داند و دیگر بخشش های هستی بخش را فراتر و بهتر از ایران نمی داند. نگارنده اینک در سالهای پایانی چهارمین دهه ی زندگانی خویش است؛ و در این سالها در میان ایرانیان هم میهن خود زیسته است و کارهای بسیاری را آزموده است.نگارنده اینک در سالهای پایانی آموزگاری در دبستان ها است؛ دبستان هایی که پر از نوشکوفه های ایرانی است. وی در کنار آموزگاری، به نگارگری نوین و پیشین و نگار برداری پرداخته است و کارهای دیگری نیز آزموده است.

همانگونه که تا بدین هنگام خوانده اید، نگارنده ی این نوشتار ، پیشگفتار را پارسی نوشته است و از دیگر زبانها بهره نبرده است.وی به ژرفای زبان پارسی باور دارد و در آینده ، فراگیر شدن این شیوه را بایا می داند.زبان و فرهنگ از پایه های ویژه ی ایرانی بودن است و مردمان جهان با همین ویژگی ها ، ایرانیان را می شناسند.

در نوشتارهای پسین، از زبان (فارسی) کنونی بهره گرفته خواهد شد، چرا که برای نگارنده، خوانش نوشتارها بسادگی بایاست و نوشتن پیشگفتار به زبان پارسی تنها برای پاسداشت این زبان می باشد.خواهمشندم پیگیر نوشته ها باشید و نوشتن اندیشه ها و برداشت هایتان را فراموش ننمایید.سپاسگزارم



در این وبلاگ به نوعی آینده پیش بینی می شود.تلاشی از یک فرد که عمری در علوم مختلف مطالعه نموده و اندیشه اش را می خواهد بیازماید و در عین حال به اشتراک بگذارد. شما خوانندگان گرامی ، جملات را به گونه ای رمزآلود می خوانید و انتظار این است که خود برای رمزگشایی و فهم مطالب، تلاش نمایید. بدیهی است که در صورت به تحقق پیوستن این پیشگویی ها ،نگارنده ی وبلاگ قدرت خود را در پیشگویی به اثبات می رساند. این وبلاگ عمری یکروزه دارد و پیشینه ی این وبلاگ در حقیقت سالها تلاش در این زمینه بوده است که برای اولین بار در این وبلاگ به اشتراک گزارده می شود. اگر تمایل به م و پیشگویی های خصوصی دارید، خواهشمندم اینجانب را بیازمایید. کافی است که در قسمت نظرات ایمیل خود را بنویسید. خواهشمندم باقی وسایل ارتباطی را به علل امنیتی و شخصی برای ارتباط انتخاب ننمایید.


بازماندگان عثمانی پس از یأس از شام و عراق برای دست یافتن به چاه های نفت و گاز، چشم به لیبی دوختند و عساکرشان را در سواحل پیاده کردند، اما دیری نمی پاید ماندگاریشان، چرا که از همان راهی که رفتند، دست از پا درازتر بازخواهند گشت.


هنگامی که چشمان شیر را مردمان جهان به ویژه اهالی سرزمین های جدید، ببینند، مردمان خواهان انتقام می شوند و حکمران سرزمین جدید، پرنده های اتشین را روانه ی سرزمین خاوران می کند. لاشه های درهم آهنین و مردمان را درهم می بینم و بدین گونه سرزمین خاوران روزگار سیاه خود را در می یابد! یا باید سکوت کرد و یا خود را به آب و آتش زد. سرزمین خاوران در غم و اندوه باقی است و همه چیز به یکسال مانده از 14 قرن بر می گردد. و در گرماگرم پاییز همه چیز روشن می شود و توده های سیاه رفتن را آغاز می کنند.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

پیکاسو طرح دانلود آهنگ جدید دانلود فیلم و انیمه اقتصادیران حرف های دل یه عاشق به گوگولی اش فروش اینترنتی تنهایی دل تور تایلند| تور آفریقای جنوبی |تور استرالیا گروه برق شهرستان نقده کپسول های لاغری اسلیمینگ سبز